گزارش دومین سمپوزیوم مطالعات میانرشتهای (۴)
دکتر حمیده دباغی: میانرشتهایها باید با توجه به بستر فرهنگی و نیاز جامعه طراحی و اجرا شوند
روابط عمومی پردیس البرز - دومین سمپوزیوم مطالعات میانرشتهای در روزهای پایانی اردیبهشت ۱۴۰۰ از سوی دانشگاه علوم پزشکی و خدمات درمانی زنجان برگزار شد که در آن مسئولان و استادان دانشگاه تهران دیدگاهها و اقدامات این دانشگاه را با محوریت پردیس البرز ارائه دادند. سه سخنرانی از این نشست پیشتر در وبسایت پردیس البرز انعکاس یافت. چهارمین گزارش به سخنرانی دکتر حمیده دباغی، استادیار مطالعات زنان دانشگاه علامه طباطبایی که در حوزه مطالعات میانرشتهای با پردیس البرز دانشگاه تهران همکاری داشته است اختصاص دارد. دکتر دباغ در این نشست با موضوع «تجربه تدوین و راهاندازی میانرشتهایها» سخنرانی خود را ارائه کرد که متن کامل آن در پی میآید.
بحث میانرشتهای، بیش از یک رشته است، به بحث فلسفه، بحث روششناسی، ادبیات نظری رشتههای مختلف با سه پیشفرض برمیگردد اینکه میانرشتهای به چه معناست و چه بستهها و ملزوماتی برای شکلگیری و توسعه آن نیاز است و درنهایت چه موانع و بازدارندههایی برای آن وجود دارد.
حرکت علوم از وحدت علوم به تکثر و بار دیگر از تکثر به علم واحد چندبعدی، در حرکت است. بسیاری از اندیشمندان و دانشمندان ابتدای جریان سیر علوم (ایرانی و خارجی) همزمان چندین علم را داشتند و مرزهای علوم مشخص نبود، سپس کمکم، وحدت به سمت مرزکشی بین علوم حرکت کرد چرا که مسئلهشناسیها متفاوت شده و اکنون به نقطهای رسیدهایم که جامعه بشری با مسائلی مواجه است که از جنس انسان و وابسته به انسان است و انسان به واسطه ویژگی چندبعدی، چندوجهی بودن را به مسائل نیز منتقل کرده و رشتههای کلاسیک به تنهایی پاسخگو نیستند چرا که معمولاً مبتنی بر روش واحد، فلسفه واحد و تئوریهای واحد هستند که در میانرشتگی سعی میشود از تلفیق کامل بین رشتهها تا تلفیق نسبی بین رشتهها حرکت کند.
در مطالعه تجربه کشورهای دیگر، ساختار میانرشتهای حدود ۱۰ کشور بررسی شد و دریافتیم که دانشگاههای این ۱۰ کشور دو الگو دارند، یک الگوی تمرکززدا و الگوی دیگر تمرکزگرا؛ دانشگاهی مثل دانشگاه سوئیس تمرکززدا بودند، اعتقادی به داشتن شاکله مشخص و قوانین مجزا نداشتند.
دو الگو وجود دارد، الگوی مبتنی بر الگوی واحد میانرشتهای و دیگری مبتنی بر آن است که ما بایستی مدیریت را متکثر کنیم و به دانشکدهها و دانشگاههای مختلف بستر و اجازه ورود داده شود.
در تحقیقات صورت گرفته توسط اینجانب، نخست درخصوص ماهیت میانرشتهای پرسش صورت گرفت، که موارد بسیاری در خصوص ملزومات و عوامل شکلگیری و توسعه میانرشتهای در این تحقیق ذکر شده است. در این مورد، چند نکته حائز اهمیت است: مهمترین دلیل شکلگیری میانرشتهایها، وجود پرسش است، پرسشی که یا یک جامعه یا یک آکادمی با آن مواجه است یا یک مسئله روز جامعه است و متأسفانه بسیاری از میانرشتهایهایی که در کشور ما شکل میگیرد بسته به پرسشهاست و بعد از اینکه برای پرسش، راهحل مطرح میشود، کماکان از بین نمیروند و درواقع پایا هستند و میانرشتهایها تبدیل به رشتههای واحد مشخص و همیشگی میشوند که این یکی از پتانسیلها و همچنین معضلات این امر است.
نکته دیگر، شکل تقلید از میانرشتهایهای دنیاست. بسیاری از میانرشتهایها مثل مطالعات زنان در دنیا شکل گرفته، یعنی تغییرات جهانی که در پوزیشن زنان در دنیا اتفاق افتاده باعث این رویکرد شده است و از آن گریزی نیست و ما نیز با این سیر پیش میرویم. اما بسیاری از رشتهها نیز مرتبط با مسائل و معضلات جامعه ایران نیستند و متأسفانه شکل میگیرند و بهصورت شاکله منظم و مشخص باقی میماند و تولیداتی دارد که اگر فارغالتحصیلان را به مثابه تولیدات دانشگاه در نظر بگیریم، متأسفانه این تولیدات متصل به بازار نیستند.
در تحقیق صورت گرفته با مدیران عامل شرکتهای دانشبنیان مصاحبه شد، یکی از مهمترین معضلات میانرشتهایهایی که تاکنون در دانشگاه بوده، عدم اتصال دانشجویان به صنعت بوده و متأسفانه مهارتها، نرمافزارها و هر آنچه بایستی در صنعت به کار برده شود، یا چیزی است که از نسلهای قبلی و کهنه آن به دانشجو ارائه میشود یا چیزی است که متصل به بازار نیست.
شکل دیگر، بحث تغییرناپذیری اعضای هیئت علمی، دپارتمانها و یا عدم ارتباط آنهاست که زیرساختهای قانونی این امر شکل نگرفته و اگر بنا بر انتشار مقاله یا پژوهشی به صورت چند اسمی باشد، با شکل امتیاز بندی مواجه هستیم که انشاءالله با آئیننامههای جدید رفع شود.
اهمیت بستر فرهنگی قابل انکار نیست، لذا یافته اصلی پژوهش در این خصوص بیان میشود. گفتمان میانرشتهای هنوز شکل نگرفته به دلایلی که گذشت. در این موارد، چند راهبرد پیشنهاد شده است: نخست بحث راهبردهایی که در بحث بستر فرهنگی و اجتماعی میتوان مطرح نمود. فرهنگ کارگروهی متأسفانه شکل نگرفته، اساتید اکثراً مایل به پروژههای شخصی هستند و به کارهای جمعی اعتماد ندارند که به علت نبود زیرساختهای تعادلی مناسب است.
گاهی اوقات، مقاومتهای فردی و ساختاری در سیستم وجود دارد، اساتید معمولاً بر کارهای گروهی و میانرشتهای تعصباتی دارند و از طرفی کار میانرشتهای زحمت بیشتری میطلبد، چرا که اساتید دانشگاه، علاوه بر حوزه تخصص خود، میبایست عمیقتر به مسائل حوزههای دیگر بپردازند و از عمق و مفاهیم دیگری مطلع باشند که خود موجب مقاومتهایی میشود.
مبحث بعدی، ازنظر راهبردی، بحث بازنگری در برنامههای آموزشی پژوهشی است. بحث تکدرسها و بحث طراحی برنامههای درسی میانرشتهای به صورت تکدرس یا ترمهای مشخص بسیار مهم هستند. همچنین، برنامههای درسی مشخص شده، بسیار مهم است به این معنا که در دانشگاه بنابر نیاز جامعه، دانشجوی علاقهمند، خود در پی نیازمندیهای رشته میرود و برای یافتن پاسخ دانشجو اساتید راهنمایی وجود دارند.
مبحث دیگر، راهبرد تعریف میانرشتهای در اهداف و مأموریتها برای دانشگاه که در سالهای اخیر با ابلاغ ریاست محترم دانشگاه تهران به پردیس البرز دانشگاه تهران مبنی بر معاونت و مأمور اصلی اجرای میانرشتهای اعلام کردند، گام مثبتی در این زمینه است.
همچنین بحث نهادسازی رسمی و غیررسمی؛ رسمی از منظر قانونگذاری و غیررسمی از منظر فرهنگ میانرشتهای. میانرشتهایها لزوماً در دانشکدهها و جلسات گروهی شکل نمیگیرند، میانرشتهها در فضای دوستانه هم شکل میگیرند درجایی که اعضای هیئت علمی ذهنی آرام دارند و در تبادل اندیشه با همکاران، نقاط مشترک برای شروع کاری جدید مییابند.
راهبرد دیگر، به بحث حمایت مالی از میانرشتهایها برمیگردد که بسیار به بحث استقلال دانشگاه از بدنه دولت و نیز انحصارزدایی از دانشگاه وابسته است.
بسیاری از مؤسسات هستند که تولید دانش میکنند، شبکهسازی بین دانشهای تولیدشده و داشتن نگاه انباشتی و همکارانه بین ارگانهای مختلف میتواند بسیار مفید باشد.
اخبار مرتبط:
رئیس پردیس البرز: میانرشتگیها راهی برای افزایش تأثیرگذاری دانشگاههاست